طلوع خورشید تولد دوباره

 

دوستان عزیز سعی کنید هیچ وقت دیدن طلوع و غروب خورشید رو از دست ندید چون شاید ی روز مث من  جایی برید که دور تا دورتون کوه باشه و حسرت بخورید چقدر بی تفاوت از دیدن طلوع و غروب ها گذشتید  سعی کنید زود تر از در اومدن طلوع اونجا باشید(ساحل)

اون وقت متوجه میشید تولد دوباره یعنی چه

 

صبح ها وقتی خورشید    در می آید متولد بشویم.

هیجان ها را پرواز دهیم.

 

سهراب سپهری (صدای پای آب)

نظرات 2 + ارسال نظر
تارا چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.dokhtare-darya.blogsky.com

در تاریکی بی آغاز و پایان
دری در روشنی انتظارم رویید .
خودم را در پس در تنها نهادم
و به دورن رفتم :
اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد .
سایه‌ای در من فرود آمد
و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد .
پسی من کجا بودم ؟
شاید زندگی‌ام در جای گمشده ای نوسان داشت
و من انعکاسی بودم
که بیخودانه همه خلوت‌ها را بهم می‌زد
و در پایان همه رؤساها در سایه بهتی فرو می‌رفت .
من در پس در تنها مانده بودم .
همیشه خودم را در پس یک در تنها دیده‌ام .
گویی وجودم در پای این در جا مانده بود ،
در گنگی آن ریشه داشت .
آیا زندگی‌ام صدایی بی پاسخ نبود ؟
در اتاق بی روزن انعکاسی سرگردان بود .
و من در تاریکی خوابم برده بود .
در ته خوابم خودم را پیدا کردم
و این هشیاری خلوت خوابم را آلود .
آیا این هشیاری خطای تازه من بود ؟
در تاریکی بی آغاز و پایان
فکری در پی در تنها مانده بود .
پس من کجا بودم ؟
حس کردم جایی به بیداری می‌رسم .
همه وجودم را در روشنی این بیداری تماشا کردم :
آیا من سایه گمشده خطایی نبودم ؟
در اتاق بی روزن
انعکاسی نوسان داشت . پس من کجا بودم ؟
در تاریکی بی آغاز و پایان
بهتی در پس در تنها مانده بود

سیمرغ پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.roc.sub.cc

سلام ...
عکس بسیار زیباییه ...
خوشبختانه با وجود اینکه دور تا دور ما هم کوه هست اما ما هر روز طلوع و غروب زیباش رو می بینم ! ...
من برم برای پست قدیمی تون هم نظر بذارم ...
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد