سالشمار زندگی کاوه گلستان
17 تیر 1329 – تولد در آبادان
1332 – سکونت در تهران
1335 – شروع تحصیلات ابتدایی در دبستان روش نو
1341 – شروع تحصیلات متوسطه در دبیرستان البرز
1343 – کوچ به لندن و آغاز تحصیل در دبیرستان شبانه روزی میلفیلد
1347 – بازگشت به تهران
50-1348 – کار در شرکت های تبلیغاتی به عنوان عکاس و انیماتور
1352 – ازدواج با هنگامه جلالی
نخستین ماموریت مطبوعاتی برای تهیه عکس و گزارش جنگ در ایرلند برای روزنامه کیهان
همکاری با ابراهیم گلستان در فیلم « اسرار گنج دره جنی » به عنوان عکاس و مجسمه ساز
انتشار کتاب « قلمکار» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
عکاسی از کودکان گوشه و کنار ایران برای انتشارات فرانکلین جهت چاپ در کتابهای درسی
1353- نمایشگاه کولاژهای پولارویدی در گالری سیحون
نمایشگاه عکس های کودکان ایران در گالری سیحون
انتشار کتاب « گلاب » در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
1355-آغاز همکاری فعال با روزنامه آیندگان با چاپ گزارش سه گانه : کارگر ، مجنون ، روسپی
برگزاری نمایشگاه سه گانه در دانشگاه تهران و توقیف آن
1356- کار با مجله سبز
1357 – عکاسی گسترده از رویداد های انقلاب و کار با مجله تایم ، تهران مصور و نشریات دیگر
1358 – دریافت جایزه « رابرت کاپا » برای عکس هایش از انقلاب
عکاسی از درگیری ها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی گوشه و کنار کشور
انتشار کتاب « شورش » از عکس های انقلاب با محمد صیاد
1359 – حضور فعال در جبهه ها با آغاز جنگ
آغاز همکاری با آژانس های جهانی عکس
1360 – انتشار کتاب جنگ با آلفرد یعقوب زاده
انتشار کتاب « انقلاب نور » مجموعه عکس . کار گروهی
1362- تولد فرزندش مهرک و رفتن به لندن
تاسیس آژانس عکس ریفلکس و حضور های متناوب در ایران برای عکاسی جنگ و دیگر رویداد ها
1360 – انتشار کتاب « غنچه ها در توفان » درباره حضور کودکان و نوجوانان در انقلاب .
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
1369 – شروع کار با دوربین ویدیویی
1370 – ساخت مستند « ثبت حقیقت » که با پخش آن از کانال چهار انگلستان در ایران ممنوع اعلام شد .
1371- مصاحبه های ویدئویی ، چهره های ادبیات ایران
1372 – تصویر برداری و تدوین مستند « گنگ خوابدیده »
لغو ممنوعیت کار در پایان سال و آغاز کار با آسوشیتد پرس AP
1373 – آغاز تدریس عکاسی در دانشکده های هنری تهران
1376- تصویر برداری فیلم مستند « ماندن » با کارگردانی مانی حقیقی
1378- آغاز کار با بی بی سی
13 فروردین 1382 – مرگ در شمال عراق بر اثر انفجار مین
مهم ثبت حقیقت است
اتفاق هایی در دنیا رخ میدهندکه موجب تحولات عظیم میشوند، مانند: جنگها، شورشها، فجایع و مصیبتهای طبیعی که باید به شیوهای کاملا بیطرفانه نشان داده شوند.
امروزه تلویزیون باعث میشود ما خود را آگاه به تمام وقایع دنیا بدانیم، در حالی که به دلیل تحریف واقعیتها، روز به روز و به سرعت در مسیر بیخبری در حرکتیم. در چنین اوضاعی عکس مستند نقش عظیمی در اطلاعرسانی به مردم ایفا می کند. عکس خبری به دلیل انتشار گسترده آن در نشریههای مختلف، بیش از هر شاخه دیگر عکاسی بر افکار و عقاید مردم اثر میگذارد. به این دلیل لازم است که عکاس خبری از کمال امانت و آگاهی نیرومندی برخوردار باشد تا بتواند با درک صحیح موضوع، آن را ثبت و عرضه کند.
امروزه عکاسان به صحنه خوانده میشوند؛زیرا در دورهای مهم و خطیر زندگی میکنیم. تاریخ ما را به لبه عصری واقعگرایانه پیش میبرد که تا کنون سابقه نداشته است.
با چنین شرایطی،کاوه گلستان نماینده شایسته عکاسان مستند خبری در ایران بوده و هست.کسی که زندگیش را وقف عکاسی کرد.
" من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تورا خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، می توانی هویت خودرا پنهان کنی، مثل قاتلها. اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ کس نمیتواند. "
کاوه گلستان جمع اضداد بود. پدیدهای متناقض، شاید همین باعث انرژی بی حد و خلق آثار مختلف میشد. از معدود کسانی بود که فروتنانه به گذشته و پشتوانه فرهنگی خود اشارهای نمی کرد و برای همین عطش تجربه و تولید داشت. پشت چیزی مخفی نمیشد. بی آنکه بخواهیم او را به اسطورهای فیالبداهه تبدیل کنیم، هر چه حسن در دنیاست، در او میبینیم.از بهترین و ماندگارترین گزارشهای تصویری قبل از انقلاب، میتوان به مجموعه عکسهای کارگر، روسپی و مجنون کاوه گلستان اشاره کرد.گلستان در این سه گزارش ما را به دیدار با کارگران ساختمان، روسپیهای شهرنو و کودکان بیمارستان روانی دعوت میکند.
عکس های او نه تنها تصویرگر انسانهای بدبخت و فقیر، بلکه تصاویریهستند از ماهیت درد و رنجی که بر انسان میرود.
عکسهای انقلاب و جنگ کاوه او را به اوج رساند و حالا میتوان گفت جزو ماندگارترینها به حساب می آیند. عکسهایی که نزدیک به سه دهه در رسانههای مختلف به نمایش درآمده است. تصاویری گویا از خشونت، زیبایی، انتقام، ایثار و...
کاوه خود چنین میگوید:" من از همان ابتدا عکاسی را وسیلهای دانستم برای طعنه زدن به یک سری ارزشهایی که در جامعه مطرح بود. خیلی مشخصتر؛ میخواستم با گرفتن عکس از شرایط ناهنجار زندگی مردم و نشان دادن آن به آدمهای مرفه، خاری در چشمشان فرو کنم... عکس برای من یک وسیله برای مبارزه اجتماعی بود. من زیاد به هنر عکاسی کاری ندارم، هنر دارد، ولی هنر این جور عکاسی در بیهنری آن است. در برخوردهای مستقیم آن با واقعیت و انتقال درست واقعیت."
دغدغه کاوه رسانه بود، عکاسی نبود. عکاسی وسیلهای بود؛ بهانهای بود برای به تصویر کشیدن آنچه وجود دارد. برای او فرقی نمیکرد دوربین عکاسی باشد یا فیلمبرداری.
کاوه گلستان فیلم کوتاه "ثبت حقیقت" را در دسامبر1991 ساخت. موضوع این فیلم که مصاحبه با چند روزنامه نگار، نویسنده و متفکر ایرانی در داخل و خارج از کشور است تلاشی بود بسیار ساده در مورد ناسازههایی که ضرورت مستندنگاری را در جامعه تحت تاثیر قرار میدهند، جامعه ای که حقایق ایدئولوژیکی، هرچند نامعقول، تثبیت شده اند. البته این فیلم بلافاصله پس از ساخت توقیف شد.
همچنین میتوان به فیلم دیگری که درباره وضعیت موسسه نگهداری کودکان عقب افتاده ذهنی ساخته بود، اشاره کرد که او با ساخت این فیلم حقایقی را روشن کرد که باعث شد حکم مجازات تعلیقی برایش صادر شود.
" این چشمها، چشمهای من، شاهد حقیقتهای زیادی بودند، شاهد سختیهای زیادی در کشور بودند. دوربین من حقیقت را ثبت میکند."
او در پی ثبت حقیقت در روز سیزده فروردین هزار و سیصد و هشتاد و دو در سلیمانیه عراق کشته شد.
منبع: